در پی شکستهای پی در پی طرحهای سیاسی و اقتصادی ایران , حکومت اقتدارگرا در سراشیبی سقوط قرارگرفته است . بطوریکه در آخرین تحلیل مرکز مطالعات استراتژیک سپاه چنین آمده است:
بحران اقتصادی موجود بیش از پیش موجودیت نظام را مورد تهدید قرارداده و در جریان زمزمه ی اعتراضات اخیر؛ مردم و گروههای اجتماعی بطور خودجوش و بدون تکیه بر رهبری واحد اقدام به اعتراضات عمومی نموده و خطر آن بیش از پیش احساس می گردد. و بدلیل نبودن رهبری واحد امکان سرکوب اینگونه فعالیتها نیز مانند قبل وجود ندارد.
شکست در سیاستهای خارجی و از دست رفتن موقعیت و پایگاههای سیاسی در اندک کشورهای آفریقایی و عربی و اروپایی و همچنین تحت فشار قرارگرفتن ترکیه برای کاهش روابط سیاسی اقتصادی خود با ایران و همچنین موج گرانی های اخیر و فلج شدن اقتصاد خانواده ها و شکست طرح هدفمند کردن یارانه ها و همچنین برملا شدن دروغ گویی دولتمردان درارائه آمار ذخائر اقتصادی و پولی و همچنین تخلیه بانک مرکزی از پشتوانه طلا و سایرارزهای جهانی , مملکت را به جایی رسانده است که وضعیت اقتصادی نه تنها در وضعیت بحران بلکه در وضعیت انفجار قرار گرفته است و چون این بحران طی ماههای اخیر بر اقتصاد خانواده ها نیز تاثیر مستقیم گذاشته و عرصه را بیش از پیش بر مردم تنگ نموده است , خطر اعتراضات و اعتصابات خود جوش بیش از پیش لرزه بر اندام حکومت تمامیت خواه انداخته است بطوریکه این موضوع در گزارش اخیر و آخرین تحلیل مرکز مطالعات استراتژیک سپاه بخوبی مشهود است.
با این وضعیت خامنه ای که وجه ی خود را بیش از پیش از دست رفته می بیند در یک جنگ از پیش باخته با براه انداختن این دعوای زرگری قصد سرپوش نهادن به این بحران و انداختن تمام گناهها بر گردن احمدی نژاد را دارد. تا بعدا با دلجویی و اقرار به اشتباه در اقدامات دولت و نقد آنها ، خود را از این مهلکه راحت برهاند.
اما او همانند سایر دیکتاتورهای همتایش در مصر و سوریه دیر به فکر افتاده و اکنون مردم، او و نوچه اش احمدی نژاد را حیوانات تغذیه کننده از یک آخور می بینند. بحرانی که زندگی مردم را فلج کرده و تمام ذخایر اقتصادی مملکت با اقدامات اینان به تاراج رفته و به مرحله ای رسیده است که حتی با سرنگونی این بی خردان نیز حداقل در کوتاه مدت دورنمای تاریکی برای حل آن می توان انتظار داشت / حال این مردک فکر می کند مردم اینقدر از نظر شعور سیاسی تنزل کرده اند که فریب این موش و گربه بازی ها را بخورند و آقا و نوچه هایش بتوانند از آتش خشم مردمی که سالها تحقیر و رنج مضاعف را تحمل کرده اند جان به سلامت بدر برند.
زهی خیال باطل و دیر نخواهد بود که مردم جسد منحوس این دیکتاتور و نوچه هایش را بر دروازه های شهر بیاویزند تا خوراک لاشخورها شود. ظلم و بیداد سرانجامی ندارد دیکتاتور...